سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیستون
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

به نام هستی بخش

سلام

اگر زمانی آمدی و خواندی، بدان که اینجا هم مانند آن دوجای دیگری که می شناختی بسته شد.

این سه را خیلی دوست داشتم. اما باید قربانی می شدند. و اینگونه قربانیشان می کنم.

این سه تلافی آن دو تای تو.

دفتر هم تمام شد و مجبور شدم دفتری دیگر تهیه کنم.

دفتری در همین نزدیکی ها. این دفتر جدید منتظر حضور تو است.

نشانش را نمی دهم که امیدم تنها به خدا و مادرت باقی بماند.

به تو هم این ها را گفتم   چون که یقین بدانی من جز تو هیچ کسی را به احساسم، جز خدا که جایش همه جا هست و مملو از اویم، راه نمی دهم.

مطمئن باش این آخرین خنجرهای من بود و خود را خلع سلاح کردم.

مطمئن باش از همه چیز دل بریدم و نا امید شدم، جز خدا و امید به او. و البته که این یعنی از تو دل نبریده ام.

تناقض گویی می کنم می دانم.

همین قدر سواد دارم. باید با این حد از سواد با تو یکی می شدم که نشده ام.

امید من است اول سعادت تو. امید من است دوم وصال به تو. این دو امید جمع شدنی هستند. اما چگونه؟ نمی دانم.

قرار بود دهان بسته نگاه دارم. اما باید این ها را می گفتم.

حرف های نا گفته دیگری زیاد زده ام. اگر خواسته باشی خواهی توانست بیابی شان.

آنجا سفره ی دلم را برایت پهن کرده ام.

می دانم آن عتاب و نه  تو یعنی نه. یک نه محکم و صد در صد. من این ها را به خاطر آن یک صدم درصد امیدی که خود دارم، گفتم. پس به بزرگواری خود ببخش.

در آخر اینکه تنها هر زمان که حس کردی احساسی خواهی داشت جستجویم کن.

 

خدا نگاه دار تو

 


[ یکشنبه 93/12/10 ] [ 11:30 عصر ] [ فرهاد ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 68213