سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیستون
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را

روزها در عبورم از خیابان و کوچه های شهر، شب ها در خانه و موقعیت های تنهایی و... و هر زمان ناخودآگاه بخواهد، این بیت و ابیاتی دیگر از شعر، بر زبانم جاری می شود.

با انواع حالات و آهنگ ها که به یادم آید، تقریباً در همه حال زمزمه زبانم شده.

شده حتی تا از خواب بر می خیزم اولین چیزی که به ذهن می آید این باشد و من مشتاقانه تکرار می کنم

تکرار می  کنم

علی ای همای رحمت  تو چه آیتی خدا را     که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را

یا تکرار می کنم

دل اگر خداشناسی  همه در رخ علی بین    به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

و یا...

تکرار برای خیلی ها آزار دهنده است.

چه تکرار بشنوند چه تکرار بگویند.

اما نمی دانم چرا خسته نمی شوم و باز هم می خوانمش. علی را این گونه می خوانم. شاید ناخودآگاه متوجه شده این گونه می شود متصل شد... متوصل شد.... شبیه شد.

خواستنی شد .... معشوق شد....  عزیز شد.....

الان یاد انار محبت افتادم. خودم نوشتم. از علی نوشتم از نثار محبتش برای فاطمه.

باید یادم بماند که اولین چیز در زندگی ام همین محبت باشد. الگو هم محبت علی به فاطمه.

یک روحانی را دیدم که انتقاد می کرد که تا به مردم می گویی محمد این گونه رفتار کرد علی اینگونه رفتار کرد فاطمه این گونه رفتار کرد و...، می گویند آو امام بود و معصوم بود. او کجا و ما کجا.

جوابش به این مردم این بود پس معنای الگو چیست؟

از آن شب مطمئن شدم که می شود شد می شود به آن ها رسید. مطمئن شدم الگویم درست است.

پس لحظه شماری می کنم تا انار محبتی دیگر بیافرینم.

شاید من مهدی باکری دیگری شدم

شاید از او هم جلوتر رفتم

وای که چه قدر از حرف آن روحانی  دیگر بدم آمد که عوامانه تکرار کرد او مهدی باکری بود این ها تک هستند و در تاریخ استثناء

باورم اینست که این طور نیست. اگر فرصت دهند، امثال باکری ها زیاد هستند. اگر فرصت دهند


[ چهارشنبه 93/10/17 ] [ 10:4 عصر ] [ فرهاد ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 50
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 68123